Select Page
سناریو نویسی و 3 راه برای بهبود پیش بینی

سناریو نویسی و 3 راه برای بهبود پیش بینی

سناریو نویسی و 3 راه برای بهبود پیش بینی

روش های جدید پیش بینی و برنامه ریزی برای سناریو نویسی بر اساس تجزیه و تحلیل داده های جدید و صوتی به مدیران سازمان ها، شرکت ها کسب و کارها کمک می کند تا تغییرات تقاضای مشتریان را بهتر درک کنند.

بازیابی در پسا کرونا

در دوران پسا کرونا، شرکت ها و کسب و کارها وارد فاز جدید برنامه ریزی می شوند؛ در این شرایط آن ها باید یک چشمشان به دوره بازیابی شرکت و کسب و کار در دوران پسا کرونا باشد و چشم دیگرشان باید به تغییرات صنعت و تقاضاهای نو ظهور برای گذر از این شرایط باشد.

باید توجه داشت که آینده تقریبا برای تمامی شرکت ها ابهامات فراوانی دارد. روش های گذشته برای پیش بینی بر اساس تقاضاهای قبلی مشتریان و خریدهای گذشته آن ها دیگر کافی نیست.

در واقع، تصورات پیشین باید به چالش کشیده شود و مطمئنا در بعضی موارد نامعتبر به نظر خواهد رسید.

برای شرکت هایی که روش های پیش بینی خود از صنعت، بازار و تقاضای مشتریان را در این شرایط تغییر نمی دهند، برنامه ریزی برای سناریو نویسی، هم برای بهبود عملکرد فعلی آن ها و هم برای تخصیص سرمایه ها در دراز مدت، به طرز مهلکی نقص خواهد داشت.

چرا بهبود پیش بینی؟

بر اساس پژوهش های سازمان EY، فقط 9 درصد از شرکت ها نسبت به روش های خود برای پیش بینی مطمئن هستند و حدود 35 درصد از شرکت ها با توجه به فقدان اطمینان کافی در خصوص برنامه ریزی سناریو نویسی مناسب و روش های پیش بینی فعلی، تمایل به بهبود این روش ها دارند.

این عدم اطمینان در خصوص برنامه ریزی سناریو نویسی و روش های پیش بینی، کاملا موجه است زیرا بدون تشابه به رکودهای گذشته، بحران فعلی هم اقتصادی و هم پزشکی بوده است.

سناریو نویسی و 3 راه برای بهبود پیش بینی

سناریو نویسی و ۳ راه برای بهبود پیش بینی

مراحل بازیابی در پسا کرونا

جالب است که برنامه های چندین ساله باید با توجه به بیماری تغییر کند و بازیابی در پسا کرونا باید باتوجه به فازهای پاندمی و دستورالعمل های بهداشتی پزشکی انجام شود؛ مراحل تغییر بر اساس این دستورالعمل ها عبارتند از:

– کاهش چشمگیر گسترش بیماری
– بازگشایی شرکت ها و کسب و کارها همراه با
• ادامه آزمایش ها
• رعایت پروتوکل ها
– پس از ایجاد مصونیت کامل از طریق واکسیناسیون و موارد پزشکی دیگر

باید توجه داشت حتی پس از ایجاد مصونیت درمانی و پزشکی، رفتارها و تعاملات انسانی ممکن است تا حدودی به حالت عادی بازگردند اما مطمئنا این رفتارها و تعاملات به گونه و شیوه ای جدید خواهند بود که تقریبا تمامی صنایع و مدل های کسب و کار را تحت تاثیر قرار می دهد.

با این اوصاف، یکی از چالش ها مدت زمان هر فاز و شدت هر یک از مسائل موجود در کسب و کارهاست. برای ایجاد آمادگی در خصوص این چالش ها، بهبود روش های پیش بینی باید به عنوان شایستگی شرکت ها با تاکید بر تجیزه و تحلیل داده ها از منابع چندگانه و حتی جدید باشد.

بهبود روش های پیش بینی

بهبود روش های پیش بینی، علاوه بر اینکه برای ایجاد شناخت برنامه ها و رفتار مشتریان مهم است؛ همچنین برای تغییر در مشتریان و بازار هدف و روش های عرضه محصولات و خدمات به آن ها امری ضروری خواهد بود.

این موضوع این مفهوم را در ذهن تداعی می کند کهممکن است زمانی که مدیران شرکت ها در انتظار هستند برای اینکه صنعت و بازار به شرایط گذشته بازگردند و اینکه در یکی از اشکال منحنی تقاضای U،V،L یا W قالب بگیرند؛

ممکن است تغییرات بزرگ تر در مجموعه صنعت، بازار و مشتریان از چشمان آن ها مخفی بماند.

3 راه برای بهبود پیش بینی

شرکت ها و کسب و کارها می تواند با چند مرحله روش های پیش بینی خود را تغییر دهند:
– تغییر زاویه دید و نگاه نسبت به مشتریان
– تغییر تکنیک های تجزیه و تحلیل داده ها
– شناسایی بهترین راه های جمع آوری داده ها در این دوران

تغییر زاویه دید و نگاه نسبت به مشتریان

رفتار مشتریان و میزان بالقوه پرداختی آن ها به صورت دینامیکی در اکثر صنایع در حال تغییر است. بر این اساس سوال های مهمی مطرح هستن که عبارتند از:

– کدام یک از این تغییرات دائمی خواهد بود و این تغییرات موقت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟
– چه زمانی شرایط سفر، رستوان ها، مراکز تفریحی و هتل ها عادی می شوند؟
– آیا کسب و کارها باید برای همیشه گزینه دورکاری را در نظر داشته باشند؟
– و …

در نظرسنجی اینترنتی سازمان EY، 77 درصد مخاطبان پاسخ دادند که تغییر در رفتار مشتریان، اصلی ترین ریسک برای روش های بهبود پیش بینی شرکت و کسب و کار آن ها خواهد بود.

در این میان بیش از 45 درصد مخاطبان بر این باور بودند که محدودیت نقدینگی و سرمایه ریسک بزرگی برای بهبود پیش بینی و برنامه ریزی سناریو نویسی خواهد بود.

تغییر تکنیک های تجیزه و تحلیل داده ها

اطلاعات گذشته ممکن است بیش از حد ایستا، مبهم باشد و دیگر نتوان رفتار مشتریان را بر اساس این اطلاعات بررسی کرد.
در بعضی از کسب و کارها، تجیزه و تحلیل داده های رسانه های اجتماعی به بهبود پیش بین ها کمک می کند .

علاوه بر داده های گذشته و داده های جدید می توان از داده های آب و هوا، مقررات دولتی، وضعیت ترافیک و حمل و نقل، احساسات مشتریان و … برای راه اندازی ارزیابی ها از مدل های رگرسیون یا روش های پیشرفته دیگر همچون شبکه عصبی هوش مصنوعی (AI)، استفاده کرد؛

تا به بهترین حالت موجب بهبود پیش بینه های شرکت و اطلاع رسانی در خصوص نتایج آن ها شد.

شناسایی بهترین راه های جمع آوری داده ها در این دوران

با توجه به نظرسنجی های انجام شده 44 درصد مخاطبان بر این باور بودند که دسترسی به داده های با کیفیت و با مفهوم یکی از بزرگترین موانع برای بهبود پیش بینی دقیق و زمان بندی شده است.

دلیل این باور این است که داده هایی که مدیران قبلا برای پیش بینی به آن استناد می کردند، برای شرایط فعلی و آینده پسا کرونا مناسب نخواهد بود.

علاوه بر این می دانیم که در بعضی از موارد، دسترسی به داده به دلایل مختلفی از جمله موارد زیر مشکل خواهد بود:

– شکل گیری و ذخیره سازی داده ها در واحدهای تجاری (Business Units) وگاهی اوقات خارج از سازمان
– وابستگی داده ها به شرایط جغرافیایی
– متغیر بودن توابع سازمانی

برای رفع این موانع، شرکت ها و کسب و کارها باید فرهنگی برای به اشتراک گذاری سریع داده ها در سازمان ایجاد کننند و داشبوردی مدیریتی برای تحلیل این داده ها راه اندازی کنند.

این داشبورد باید بتواند به صورت منظم داده ها را برای واحد مالی و تیم های بهبود پیش بینی به روز رسانی کند و با انجام این مهم، تغییرات در فرضیات پایه ای کسب و کار مشخص می شود.

در واقع با این داشبورد مدیریتی تصمیم گیرندگان کلیدی سازمان می تواند به سرعت و با اطلاعات مناسب تصمیمات بهتری اتخاذ کنند.

بهبود پیش بینی با داده ها به صورت مداوم

شرکت ها به صورت معمول 80 درصد از توان خود را در این خوصوص، برای برنامه ریزی مالی و 20 درصد آن را برای تجزیه تحلیل در نظر می گیرند؛ و این روش تقسیم بندی با شرایط فعلی موجود مطمئنا باید تغییر کند.

زمانی که شرکت ها ورودی ضروری داده ها، برای بهبود پیش بین را بیابند، آن ها می توانند:

– تیمی از افراد برای بهبود پیش بینی تشکیل دهند.
– سیستم ها و داشبوردهای مدیریتی ایجاد کنند تا داده ها به صورت اتوماتیک به روز شوند.
– و شرایط بلند مدت را فرموش نکنند.

برنامه ریزی سناریو نویسی برای روش های بهبود پیش بینی

برنامه ریزی سناریو نویسی مبتنی بر پیش بینی برای اتخاذ رویکد آینده به گذشته استفاده می شود(یعنی با نگاه به شریط محتمل برای آینده کسب و کار، به سوی زمان حال بازگردیم و فرضیات ممکن را سناریو نویسی کنیم).

به این دلیل که فرضیات چالشی برای مدل های درآمدی در بازیابی در پسا کرونا نسبت به گذشته کاملا متفاوت خواهد بود واین سناریو نویسی به این دلیل استفاده می شود تا تخصیص منابع و سرمایع را دگرگون کند و تصمیمات متناسب با سرمایه گذاری امروز طراحی کند.

ترکیب عمیق تر بهبود پیش بینی با رویکرد سناریو نویسی از آینده به حال باعث ایجاد نظرات کامل تری در سناریو نویسی می شود و به شرکت ها کمک می کند تا انتظارات سرمایه گذاران و مدیریت عملیات را برای برنامه ریزی و مدیریت ریسک هماهنگ کنند.

سناریو نویسی مناسب برای بهبود پیش بینی به شرکت شما کمک می کند تا به سوالات ذی نفعان و هیئت مدیره که برخی از این سوال ها در زیر آمده است، به نحو مطلوب تری پاسخ دهید:

– چه میزان از تقاضای محصولات و خدمات شرکت به میزان قبل باز می گردند و چه زمانی؟
– تغییر رفتار مشتریان چگونه بوده است؟
– چه زمانی می توانیم کارکنان تعدیل شده را به کار بازگردانیم؟
– آیا نیاز فوری برای اتخاذ تصمیات کوتاه مدت در شرکت وجود دارد؟
– میزان نقدینگی شرکت چه میزان باید باشد؟
– آیا ممکن است بعضی از تامین کنندگان ریسک ورشکستگی داشته باشند؟
– چه اقداماتی باید انجام شود تا در زنجیره تامین خود، حالت پایدار داشته باشیم؟
– آیا باید انبارهای بیشتری تجهیز کنیم؟
– آیا باید سرمایه شرکت را در دراز مدت افزایش دهیم؟

نظرسنجی های دقیق نشان داده اند که شرکت ها مراحل مختلفی را برای سناریو نویسی و بهبود پیش بینی انجام می دهند که عبارت اند از:
– مشارکت متقابل عملکردی بیشتر
– ایجاد منابع خارجی و داخلی داده ها و اطلاعات
– افزایش آزمون های و سناریو نویسی های مرزی
– بهبود جعبه ابزار و تکینیک های مدرن

نتیجه گیری

شرکت هایی که هم اکنون برای ارتقا برنامه ریزی سناریو نویسی برای بهبود پیش بینی در سازمان خود استفاده می کنند موقعیت بهتری برای ایجاد منفعت از فرصت های آتی برای تغییر یا تقویت کسب و کار خود در بحران پسا کرونا خواهند داشت.

آن ها موقعیت شرکت را به گونه ای قرار می دهند که از اختلالات بازار و پیشرفت های نوآوری که در حال حاضر در حال رشد هستند جلوتر باشند.

شما از چه روش هایی برای سناریو نویسی و بهبود پیش بینی در دوران کرونا و پسا کرونا استفاده می کنید؟

واحد مستقل مشاوره مدیریت

واحد مستقل خدمات مدیریت عارضه یابی و توسعه

واحد مستقل خدمات مدیریت ریسک

خدمات مشاوره بازاریابی

خدمات مشاوره برنامه ریزی فروش

خدمات مشاوره مدیریت برند

پسا کرونا به عنوان نیاز روز

واحد مستقل مشاوره مدیریت

شرح مختصر: سناریو نویسی و 3 راه برای بهبود پیش بینی برای ارتقا برنامه ریزی و بهبود پیش بینی در سازمان استفاده می شود تا موقعیت بهتری برای ایجاد منفعت از فرصت های آتی برای تغییر یا تقویت کسب و کار شرکت در بحران پسا کرونا ایجاد شود.

نویسندگان:
Loren Garruto
Jim Hsu
Michael Kanazawa
Bob Nannini
منبع: EY
مترجم: BusinessTK

Keywords:
سناریو نویسی
بهبود پیش بینی
برنامه ریزی سناریو نویسی
تجزیه و تحلیل داده
بازیابی در پسا کرونا

توسعه فرهنگ مدیریت پروژه

توسعه فرهنگ مدیریت پروژه

توسعه فرهنگ مدیریت پروژه

فرهنگ مدیریت پروژه

نویسنده: پاتریک داستوس
منبع: Kevin Lonergan & managementhelp.org

اغلب در شرکت ها گفته می شود که ما فرهنگ مدیریت پروژه نداریم.
این ممکن است درست باشد اما
الف) به چه معناست؟
و با فرض اینکه درست باشد،
ب) چه کاری می توان در مورد آن انجام داد؟

توسعه فرهنگ مدیریت پروژه

توسعه فرهنگ مدیریت پروژه

بنابراین، فرهنگ سازمانی چیست؟

فرهنگ سازمانی قطعا وجود دارد. در مورد فرهنگ سازمانی چیزهای زیادی نوشته شده است – فقط کافی است آن را در گوگل جستجو کنید تا جزئیات زیادی پیدا کنید، اما در اصل معنی آن محتوای واژه فرهنگ موجود در سازمان است.

فرهنگ سازمانی

همه سازمان هایی که حداقل برای مدتی وجود داشته اند یک فرهنگ توسعه داده اند. در ساده ترین حالت، فرهنگ سازمانی ارزش ها و عاداتی است که توسط سازمان ترویج می شود و برای کسب و کار مهم و یا حتی حیاتی است.
این موضوع، اغلب به رفتارهایی که افراد و حتی تیم ها در انجام کارهای عادی نشان می دهند تعمیم داده می شود – و این می تواند و شامل پروژه ها نیز می شود.

همچنین به مواردی (که انجام می شود و یا نمی شود) مورد توجه افراد ارشد در یک تجارت قرار می گیرد. یک شکل عالی از این نمونه‌هایی از رفتارها یا عملکردهایی است که (مثلاً در یک مجله شرکتی) به‌عنوان وجود یا ارزش برای کسب‌وکار «ترویج» می‌شوند – اغلب اگر چه بیشتر بر نتایج تمرکز می‌کند تا فرآیند، گاهی اوقات این دو بسیار پیچیده و گیج کننده می باشند.

برای تعیین فرهنگ سازمانی شرکت خود، نوشتن یا یافتن فهرستی از اصطلاحاتی که فرهنگ‌های معمولی را توصیف می‌کنند، بسیار آسان است، و از آن می توانید برای درخواست از بخش متقابل افراد از یک کسب‌وکار استفاده کنید تا ارزیابی کنند که کدام یک از این اصطلاحات بیشتر شرکت آن ها را توصیف می‌کند.
برای برجسته کردن موارد متنوع مانند رفتارهایی که به عنوان موضوع و هدف مطلوب برجسته می شوند بسیار خوب عمل می کند – از جمله مواردی که گاهی اوقات به عنوان عامل قهرمانانه از آن یاد می شود.

فرهنگ سازمانی چگونه به مدیریت پروژه مربوط می شود؟

خب، بسیاری از شرکت‌ها حداقل چارچوبی برای توصیف نحوه تعریف، برنامه‌ریزی، مدیریت و بسته شدن پروژه‌ها ایجاد کرده‌اند. اغلب، این چارچوب‌ها از شیوه‌هایی پیروی می‌کنند یا تکرار می‌کنند که عموماً برای موفقیت پروژه (تحویل) ارزشمند یا حتی اساسی هستند.

توسعه فرهنگ مدیریت پروژه در عمل

با این حال، با این وجود، زمانی که پروژه‌های واقعی شروع می‌شوند، عمل واقعی در پروژه اغلب فاصبه بسیار زیادی (چندین سال‌های نوری) با چارچوب یا رویه‌های نوشته شده دارد.

اغلب، حتی می‌توان فرهنگ مدیریت پروژه را مستقیماً از جایی در بالاترین سطح کسب و کار هدایت شود. این معمولاً زمانی است که دو یا چند نفر از اعضای مدیریت پروژه در حال گفت و گو در خصوص شرایط پروژه و خصوصیت های آن در شرایط رسمی با غیر رسمی هستند.

از نظر عملی، این موضوع اغلب می تواند به این معنا باشد که کارکنان در کسب و کار لزوماً (حتی در اصل) آنچه را که یکی در سازمان معتقد است برای برنامه ریزی و ارائه پروژه های موفق از نظر استراتژیک مهم است، پیروی نمی کنند.

دنیای واقعی پروژه

دیگر کارکنان در پروژه و کسب و کار ممکن است احساس کنند که مدیریت پروژه ها چیزی بیشتر از اجرا یا ریاست جلسات است و مدیریت پروژه ارزش کمی اضافه می کند. و متأسفانه، ممکن است در دنیای تجارت واقی حق با آنها باشد.

بنابراین، اگر این مورد صحیح است، چه کاری می توانیم انجام دهیم؟
لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید.

واحد مستقل مشاوره مدیریت

واحد مستقل خدمات مدیریت ریسک

خدمات مشاوره استراتژی

خدمات مشاوره ساختار سازمانی

خدمات مشاوره مدیریت برند

خدمات مشاوره مدیریت محصول

خدمات مشاوره مدل کسب و کار

کارآفرینی به عنوان نیاز روز

واحد مستقل مشاوره مدیریت

شرح مختصر: توسعه فرهنگ مدیریت پروژه و فرهنگ سازمانی، ارزش ها و عاداتی است که توسط سازمان، مدیران و کارکنان ترویج می شود و برای کسب و کار و مدیریت پروژه مهم و یا حتی حیاتی است.

Keywords: توسعه فرهنگ مدیریت پروژه ، فرهنگ مدیریت پروژه ، مدیریت پروژه ، ارزش های سازمانی ، فرهنگ سازمانی

استراتژی پاسخ به ریسک در مدیریت ریسک با تکنیک ANP

استراتژی پاسخ به ریسک در مدیریت ریسک با تکنیک ANP

استراتژی پاسخ به ریسک در مدیریت ریسک با تکنیک ANP

تعیین استراتژی پاسخ به ریسک در مدیریت ریسک به‌وسیله تکنیک ANP (مطالعه موردی: پروژه توسعه میدان نفتی آزادگان شمالی)

 

 

امروزه یك پروژه در چرخه عمر خود با مخاطرات و ریسك های فراوانی مواجـه مـی شـود كه در صورت مواجه با هر یك از آن ها باید نتایج ناشی از آن ها، ارزیـابی و بررسـی شـود.

مدیریت ریسك فرآیند نظام یافته ی شناسایی، تحلیل و واكنش به ریسك پروژه است. این مدیریت متضمن بیشـینه نمـودن احتمـال و پیامـدهای رویـدادهای مثبـت و كمینـه نمـودن احتمال و پیامدهای رویدادهای منفی در راستای اهداف پروژه است.

مـدیریت ریسـك مانند یك “رادار جلـو بـین” عمـل كـرده و آینـده غیرقطعـی را جسـت و جـو مـی كنـد تـا چیزهایی را كه ممكن است سبب خطری مهم شوند، شناسایی و از آن هـا اجتنـاب شـود یـا فرصتی مهم كشف شود.

ممكن اسـت تشـخیص آخـرین جزییـات هـر آینـده غیرقطعـی ای شدنی نباشد، ولی فرآیند ریسك افشاكردن محیط های غیر قطعـی خـاص و تعیـین بهتـرین مسیر برای ادامه كار را هدف قرار می دهد.

بـه عـلاوه، هـر زمـان مـدیران بـا فعالیـت هـایی از قبیـل شناسـایی، دسـته بنـدی، انتخـاب و اولویت بندی سروكار داشته باشند با یـك مسـئله تصـمیم گیـری روبـرو هسـتند. اسـتفاده از روش های تصمیم گیری چند شاخصه MADM می تواند روشی مناسب برای پاسخگـویی به این مسئله باشد.

در مدیریت ریسك و در بخش پاسخگویی بـه ریسـك نیـز یـك مسـئله تصمیم گیری وجود دارد. می توان گفت تصمیم گیری در مورد پاسخ به یك ریسـك یـك مسئله تصمیم گیری چند معیاره است.

استراتژی پاسخ به ریسک

استراتژی پاسخ به ریسک در مدیریت ریسک با تکنیک ANP

 

پاسخ به ریسک در مدیریت ریسک با تکنیک ANP

همچنین با توجه به ارتباط درونی بین معیارها اسـتفاده از روش  ANPبرای پاسخگویی به ریسك، مناسبتر از تكنیك AHP خواهـد بـود؛ زیـرا تكنیك  ANPیك روش تكامل یافته تری نسبت بـه تكنیـك  AHPاسـت. درواقـع فرآینـد تجزیه و تحلیل شبكه ای، باعث بهبود فرآیند تجزیه تحلیل سلسله مراتبی از طریق جایگزینی شبكه به جای سلسله مراتب می شود.

مدیریت ریسك امروزه كتاب راهنمای پیكره دانش مدیریت پروژه PMBOK یكی از معتبرترین مراجع موجود در زمینه مدیریت پروژه محسوب می شود. رویكرد فرآیندگرا و دسته بندی مناسب موضوعات در حوزه های نُه گانه دانشی، این استاندارد را به شـدت مـورد توجـه اهـالی فـن قرارداده است. یكی از این حوزه های دانشی، مدیریت ریسك است.

تعاریف مدیریت ریسک

در ادامه چند تعریف در مورد مدیریت ریسك ارایه شده است:

  • كلیم و لودین، برای مدیریت ریسك فرآیندی چهار مرحلهای را معرفی كـردهانـد (شناسایی، تحلیل، كنترل و گزارش) كه در موازات چهار قدم معروف دمینگ در مدیریت پروژه قرار می گیرند.
  • مدیریت ریسك پروژه عبارت اسـت از »كلیـه ی فرآینـدهای مـرتبط بـا شناسـایی، تحلیل و پاسـخگـویی بـه هرگونـه عـدم اطمینـان كـه شـامل حداكثرسـازی نتـایج رخدادهای مطلوب و به حداقل رساندن نتایج وقایع نامطلوب است.

مؤسسه مـدیریت پـروژه، در كتـاب پیكـره دانـش مـدیریت پـروژه، بـرای فرآینـد مدیریت ریسك پروژه شش فاز را معرفی كردهاست:

الف) برنامه ریزی مدیریت ریسك:

در برنامه ریزی مدیریت ریسك نحوه ساختاردهی و انجام شناسایی، تحلیل كیفی و كمی، برنامه ریزی واكـنش، كنتـرل و نظـارت ریسـك در طول چرخه حیات پروژه تشریح می شود.

ب) شناسایی ریسك:

این زیر فرآینـد شـامل تعیـین ریسـك هـای محتمـل و مستندسـازی ویژگی های آن ها است. ریسك ها می توانند در دسته های ریسك، شناسایی و سازماندهی شوند.

جدول دسته بندي ريسك ها

نوع ريسكمصاديق
ريسك هاي فنياهـداف عملكـرد نـامعقول، تغييـر در فـن آوري مـورد اسـتفاده يـا در استانداردهاي صنعت در حين پروژه.
ريسك هاي مديريت پروژهتخصيص ناكافي زمان و منابع، استفاده ضعيف از ديسـيپلين هـاي مـديريت پروژه.
ريسك هاي سازمانياهداف هزينه، زمان و محدوده كه ذاتاً ناسازگار مي باشـند، فقـدان اولويـت بندي پروژه ها، عدم كفايت يا وقفه در سرمايه گذاري اوليـه و تعـارض هـاي منبعي با ساير پروژه هاي سازمان.
ريسك هاي خارجيتغيير محيط قانوني يا مقرراتي، مسايل كارگري، تغيير اولويت هاي كارفرما، ريسك آب و هوا.
ريسك هاي مربوط به حوادث قهرياز جمله زلزله، سيل و آشوب هاي مدني

  

می توان برای دسته بندی ریسك ها از ساختار شكست ریسـك RBS نیـز اسـتفاده كـرد. ساختار شكست ریسك ساختاری سلسله مراتبـی منبـع گـرا بـرای دسـته بنـدی ریسـك هـای موجود در پروژه است.

ج) تحلیـل كیفـی ریسـك:

تحلیـل كیفـی ریسـك یـك راه تعیـین اهمیـت پـرداختن بـه ریسك های خاص و بحرانی است. در این تحلیل دو عنصـراحتمـال وقـوع و تـأثیر ریسـك بسیار مهم است. احتمال و تأثیر ریسك می توانند با واژه های كیفـی مثـل بسـیار بـالا، بـالا، متوسط، پایین و بسیار پایین توصیف گردند سپس توسط تقسیم بنـدی اسـتاندارد  PMBOK كمی شوند.

پس از محاسبه دو عامل احتمال و درجه تأثیر كل می توان از طریق ماتریس احتمال × تأثیر درجه بحرانی بودن یك ریسك را مشخص كرد.

د) تحلیل كمی ریسك:

فرآیند تحلیل كمی ریسك، تحلیل عـددی احتمـال هـر ریسـك بحرانی و پیامدهای آن بر اهداف پروژه را در نظر می گیرد. این مرحله از فرآینـد مـدیریت ریسك را مـی تـوان مرحلـه تبـدیل برنامـه از حالـت قطعـی بـه احتمـالی دانسـت. ابزارهـا و تكنیك هایی برای تحلیل كمی ریسك وجود دارند كه شامل: مصاحبه، تحلیـل حساسـیت، تحلیل درخت تصمیم و شبیه سازی هستند.

و) برنامه ریزی واكـنش بـه ریسـك:

برنامـه ریـزی واكـنش بـه ریسـك فرآینـد تكـوین انتخاب هـا و تعیـین اقـداماتی بـرای كـاهش تهدیـدها بـر اهـداف پـروژه اسـت.

اسـتاندارد  PMBOKچهار راهبرد برای پاسخ به ریسك ارایه كرده است:

جدول استراتژي هاي پاسخ به ريسك

نوع استراتژيتعريف
اجتناباجتناب عبارت است از تغيير برنامه پروژه براي حذف ريسك يا حفظ اهداف پروژه از تأثير ريسك.
انتقالانتقال ريسك درصدد انتقال پيامد يك ريسك همراه با مالكيت واكنش آن به شخص ثالث است.
تعديلتعديل خواستاركاهش احتمال و يا پيامدهاي يك رويداد داراي ريسك، تا يـك آسـتانه قابـل پـذيرش
است.
پذيرشپذيرش نمايانگر اين است كه تيم پروژه تصميم دارد برنامه ي پروژه را در مواجهه با يك ريسك تغييـر
ندهد يا اين كه قادر به شناسايي هيچ راهبرد واكنش مناسب ديگري نيست.

  

ی) كنترل و نظارت ریسـك:

كنتـرل و نظـارت ریسـك فرآینـد پیگیـری ریسـك هـای شناسایی شده، نظارت بر ریسك های باقیمانده و شناسایی ریسك های جدید، اطمینـان از اجرای برنامه های ریسك و ارزیابی اثربخشی آن ها در كاهش ریسك است.

فرآیند تجزیه و تحلیل شبكه ای ANP

فرآیند تجزیه و تحلیل شبكه ای یا  ANP یكی از تكنیـك هـای تصـمیم گیـری چنـد معیـاره است كه توسط آقای ساعتی به منظور ارایه راهحلی برای آن دسته از مسایل تصمیم گیری چند معیاره كه روابط و همبستگی متقابل در میان سطوح تصمیم گیـری هـدف، معیارهـای تصمیم گیری و زیرمعیارهای آن، آلترناتیوها وجود دارد، ارایه شده است. فرآیند تجزیـه و تحلیل شبكه ای بسط تكنیك برنامه ریزی سلسله مراتبی یا  AHP است.

تكنیك  AHP در سال  1980 توسط آقای ساعتی برای حل مسایل تصمیم گیری چند معیاره ارایه شده است. فرضیه اساسی این تكنیك این است كه روابط میان سطوح تصمیم گیری به صورت یك طرفه و سلسله مراتبی است. یعنی هر سطح تصمیم گیری تنهـا بـه سـطح بـالایی وابسته است.

اما نمی توان بسیاری از مسایل تصمیم گیری چند معیاره را به دلیـل وابسـتگی هـای درونـی و بیرونی و روابط و تعاملات میـان عناصـر خوشـه هـا در سـطوح تصـمیم گیـری، بـه صـورت ساختار سلسله مراتبی در نظر گرفت.

بنابراین تكنیك  ANP با چارچوب جامع و فراگیر، تمامی تعاملات و روابـط میـان سـطوح تصمیم گیری را كه تشكیل یك سـاختار شـبكه ای مـی دهـد، مـی توانـد در نظـرگیـرد.

خوشه ها معرف سطوح تصمیم گیری اند و خطوط مستقیم یا كمان ها تعاملات میـان سـطوح تصمیم گیری را نشان می دهند. جهت كمان ها وابستگی را مشخص می كنـد و لـوپ هـا نیـز وابستگی درونی عناصر هر خوشه را نشان می دهد.

در تكنیك  ANP برای نشان دادن تعاملات و وابسـتگی هـای میـان سـطوح تصـمیم گیـری، تعیین اهمیت نسبی معیارها و اولویت بندی آلترناتیوهای مسئله تصمیم گیری از سوپرماتریس استفاده می شود.

یك سوپرماتریس در حقیقت یك ماتریس جزءبنـدی شـده اسـت كـه در آن هـر بخـش از مـاتریس، رابطـه میـان  2گـره سـطح تصـمیم گیـری را در كـل مسـئله تصمیم گیری نشان می دهد. بنابراین تكنیك  ANP با چارچوب جامع و فراگیر، تمامی تعاملات و روابـط میـان سـطوح تصمیم گیری را كه تشكیل یك سـاختار شـبكه ای مـی دهـد، مـی توانـد در نظـرگیـرد.

خوشه ها معرف سطوح تصمیم گیری اند و خطوط مستقیم یا كمان ها تعاملات میـان سـطوح تصمیم گیری را نشان می دهند. جهت كمان ها وابستگی را مشخص می كنـد و لـوپ هـا نیـز وابستگی درونی عناصر هر خوشه را نشان می دهد.

در مورد آنالیز ریسك در پژوهشی، فرآیند ریسك در پروژه تأمین تجهیزات  475 ایسـتگاه  CNGبه صورت كامل انجام شده اسـت كـه در آن ریسـك هـای پـروژه مذكورشناسـایی، دسته بندی و تحلیل شده اند و استراتژی های پاسخ تعیین شده اند.

در بخش رتبه بندی ریسك روش های دیگری علاوه بر فرآیند مدیریت ریسـك اسـتاندارد  PMBOKارایه شـده اسـت كـه یكـی از ایـن روش هـا اسـتفاده از روش تجزیـه و تحلیـل شكست ریسك است كه در پژوهشی این روش ارایه شده است.

همچنین، در پژوهشی رتبه بندی ریسك های پروژه از طریق روش ها و تكنیك های مختلف تصمیم گیری چندشاخصه بررسی شده است. مطالعه موردی ارایـه شـده در ایـن تحقیـق بـه رتبه بندی ریسك ها از طریق روش تاپسیس پرداخته است و همچنین تكنیك  ANP یكی از تكنیك های مؤثر به منظور رتبه بندی ریسك های پروژه معرفی شده است.

در مورد تكنیك  ANPمقاله ها و پژوهش های زیادی به منظور حل مسایل پیچیده مـدیریتی وجود دارد. به عنوان مثال در پژوهشی، ارزیابی تأمین كنندگان در یك شركت الكترونیكـی با توجه به این تكنیك انجام شده است. معیارهای ارزیـابی در ایـن پـژوهش بـه سـه بخـش توانایی تولید، سیستم كیفیت و ساختار تجاری تقسیم شده اند.

در پژوهش دیگری انتخاب استراتژی مدیریت دانش با توجه به تكنیك  ANP  انجـام شـده است. سه استراتژی سیستم گرا، انسان گـرا و اسـتراتژی دینامیـك بـه عنـوان سـه آالترنـاتیو و همچنین معیارهای: پشتیبانی، ارتباطات، فرهنگ، عوامل انگیزشی، زمان و هزینه نیز به عنوان معیارهای تصمیم گیری تعیین شده اند.

در مقاله ای محقیقین به بررسی یك مسئله تصمیم گیری برای انتخاب یك شهر از سـه شـهر آنتالیا، استانبول و ازمیر پرداخته و با توجه به معیارهای شهرت، دارا بودن هتل های مجهـز و وجود بیمارستان های كافی، شهر مناسب را انتخاب نموده اند.

در مدیریت ریسك آنچه مهم است تمركز بـر ریسـك هـای بحرانـی اسـت، چـرا كـه اثـر بسیاری از ریسك ها بر روی اهداف پـروژه نـاچیز بـوده و در واقـع عامـل اصـلی تـأخیر در اجرای پروژه و در نتیجه افزایش هزینه پروژه، ریسك های بحرانی اسـت.

بنـابراین یكـی از مسایل مهم در مدیریت ریسك شناسـایی ریسـك هـای بحرانـی، بـه خصـوص اصـلی تـرین ریسك پروژه است. اما از طرف دیگر زمانی مدیریت ریسك یـك پـروژه اثـربخش اسـت كه راهبرد پاسخ به ریسك های بحرانی نیز اثربخش باشد، بنـابراین انتخـاب یـك راه حـل و استراتژی پاسخ به ریسك مناسب، الزامی است.

در این پـژوهش بـه منظـور ایـن كـه بتـوان اثربخشی مدیریت ریسك را افزایش داد، تلاش میشود تا به سـؤالات زیـر پاسـخ مناسـبی داده شود:

  1. اصلی ترین ریسك پروژه توسعه میدان نفتی آزادگان شمالی كدام است؟
  2. پاسخ ها و راه حل های مربوط به اصلی ترین ریسك چیست؟
  3. معیارها و شاخص های تأثیرگذار بر انتخاب پاسخ ها چیست؟
  4. بهترین راهبرد برای پاسخگویی به اصلی ترین ریسك چیست؟

در این پژوهش از منابع كتابخانه ای، اینترنت و همچنین مستندات موجـود در شـركت مـتن (مهندسی و توسعه شركت نفت) استفاده شده است. پروژه توسعه میدان نفتی آزادگـان كـه توسط برخی از كارشناسان این شركت مدیریت می شود، در اسـتان خوزسـتان و در فاصـله یكصد كیلومتری از شهر اهواز و درمجاورت مرز عراق قرار دارد.

در قسمت تحلیل كیفی، پرسشـنامه موجـود در ایـن پـژوهش، پرسشـنامه بـاز و در قسـمت شناسایی ریسك ها و یافتن پاسخ مناسب برای ریسك، مصاحبه از نوع انعطاف پذیر یـا آزاد بوده است. برای تعیین معیارها و روابط بـین آن هـا نیـز از تكنیـك گـروه اسـمی اسـتفاده و همچنین مقایسات زوجی از طریق مصاحبه با خبرگان انجام شده است.

جامعه ی آماری این پژوهش شامل كارشناسان و مدیران میانی و ارشد پروژه توسـعه میـدان نفتی آزادگان در شركت مهندسی و توسعه شركت نفت است كه تعـداد آنهـا بـه 100 نفـر مــی رســد.

در بخــش تحلیــل كیفــی ریســك بــرای تعیــین تــابع توزیــع احتمــال مقــدار “احتمال×تأثیر” برای هر ریسك و رتبه بندی آن ها، از اطلاعات حدود  30 نفـر از خبرگـان در پروژه مذكور استفاده شده است.

اما در تصـمیم گیـری در مـورد انتخـاب بهتـرین پاسـخ برای اصلیترین ریسك از كارشناسـانی كمـك گرفتـه شـد كـه در واقـع مـدیران ارشـد و اجرایی مربوط به این پروژه بودند كه تعداد آن ها به  5 نفر می رسید.

شناسایی ریسك های پروژه و رتبه بندی آن ها

در این قسمت باكمك از ساختار شكست ریسك، نظرهای خبرگان و مدیران پروژه توسعه میدان نفتی آزادگان، فهرستی از ریسك هایی كه ممكن اسـت در طـول اجـرای پـروژه رخ دهند، جمع آوری شد. این لیست در اختیار مدیران و خبرگان شركت قرارگرفت و از آن ها خواسته شد تا احتمال وقوع، تأثیر هزینه ای و زمانی هر ریسك را مشخص كنند. سپس تـأثیر كل هر یك از ریسك ها به دست آمد.

پس از جمع آوری اطلاعات و محاسبه مقدار احتمال × تأثیر برای هر ریسك و وارد كـردن اطلاعات به نرمافزار  ،Arena تابع توزیع مربوط به هر ریسك مشخص شـد و ریسـك هـا بـا توجه به میانگین و انحراف معیارشان با هـم مقایسـه شـدند و  10ریسـك، بحرانـی شـناخته شدند.

تعیین راهبردهای پاسخ برای اصلیترین ریسك پروژه

در پـروژه توسـعه میـدان نفتـی آزادگــان شـمالی، محـدودیت كـالا و تجهیــزات و لــزوم به كارگیری از حداكثر توانمندی برای توسعه میادین نفتی، با توجه به مشترك بودن مخازن نفتی به عنوان چالش پیش رو در امر توسعه میادین نفتی به شمار مـی رود.

كـالا و تجهیـزات پروژه در قالب دو بخش -1حفاری  -2سطح الارضی و تأسیسات، دسته بندی شده انـد كـه با توجه به استاندارد ملی نفت، بعضی از تجهیـزات سـطح الارضـی از قبیـل ورق لولـه هـای انتقـال نفـت در قالـب اسـتاندارد مزبـور جهـت نفـت تـرش بایــد تـأمین شـود.

بـا توجـه بـه محدودیت های سیاسی كه از سوی غرب به بهانه استفاده دوگانه كالاهای مزبـور در بخـش نیروگاه های هسته ای به كشور تحمیل شده است، در عمل تأمین این كالاها با مشكل جـدی مواجه شده است. در این راستا تیم مدیریت پروژه راه حل های زیر برای مقابله با این ریسك تعیین كرده اند:

  • تأمین كالاهای مزبور از طریق پرداخت نقدی و اعمال هزینه سربار، كـه البتـه ایـن راهبرد دارای ریسك بوده؛ زیرا استفاده از خدمات بیمه و بانك در این استراتژی امكان پذیر نیست.
  • تأمین كالا از طریق اعتبار اسنادی بـا مقصـد كشـورهـای همسـایه و حمـل مجـدد دریایی / هوایی به مقصد سایت. در این روش هزینه حمل و نقل بالا می رود.
  • استفاده از كالا و تجهیزات مشابه از طریق یك واسـطه از سـوی كشـورهای نظیـر چین و اروپای شرقی اما با كیفیت پایین تر
تشكیل مدل تصمیم گیری مربوط به اصلی ترین ریسك پروژه

همان طور كه اشاره شد، تكنیك تصمیم گیری استفاده شده در این پژوهش، تكنیك ANP است. برای این منظور ابتدا باید معیارهای تصـمیم را مشـخص كـرد، تعـدادی معیـار توسـط آقای هیلسون مشخص شده اندكه دو معیار از این معیارها كه اهمیـت كمـی بودنـد، از طریق وزن دهی در تكنیك گـروه اسـمی حـذف شـدند.

عـلاوه بـر آن توضـیحاتی بـه معیارها اضافه شد كه در پروژه های صنعت نفت باید در نظر گرفت. راه حل های مربوط به اصلی ترین ریسك این پروژه نیز در مرحله قبل مشخص شده اند. پـس از این كه معیارها و راه حل ها مشخص شد، بایـد مـدل شـماتیك و روابـط بـین معیـارهـا را تعیین كرد، این كار نیز توسط تكنیك گروه اسمی انجام شد.

تعیین وزن نهایی راهبردهای مربوط به اصلی ترین ریسك

پس از این كه مدل و همچنین روابط بـین معیـارهـا مشـخص شـدند، مقایسـات زوجـی در اختیار  5 نفر از خبرگان قرار گرفت و از آن ها خواسته شد تا ضریب ارجحیـت هـر یـك از معیارها و پاسخ ها را با توجه به مقیاس  1تا  9انتخاب كنند.

به دلیل این كه مقایسات زوجـی پنج بار انجـام شـده اسـت، ابتـدا از هـر یـك از مقـادیر، میـانگین هندسـی گرفتـه و سـپس اطلاعات وارد نرم افزار  Super Decisions شده است

نتیجه گیری

در این پژوهش با اسـتفاده از رویكـرد اسـتاندارد  PMBOK فرآینـد مـدیریت ریسـك، بـه صورت مطالعه موردی در شركت مهندسی و توسعه شركت نفت و بر روی پـروژه توسـعه میدان نفتی آزادگان به صورت اجمالی انجام شد.

همچنین، در زیر فرآیند پاسـخگـویی بـه ریسك نیز یك مسئله تصمیم گیری وجود داشت، یعنـی انتخـاب یـك پاسـخ از بـین چنـد پاسخ مربوط به یك ریسك. در این پژوهش سعی شده است تا با استفاده از تكنیك ANP به بررسی این موضوع پرداخته و راهحل مناسب برای ریسك مربـوط انتخـاب شـود.

بـدین منظور هر یك از سؤالات پژوهش به ترتیب زیر پاسخ داده شدند:

  • در سؤال اول، اصلی ترین ریسك پروژه با استفاده از پرسشنامه و نرمافزار Arena تعیین شـد كه عنوان این ریسك “محدودیت های موجود تأمین كالا و تجهیزات” است.
  • در سؤال دوم خواسته شده بود كه راهبردهای پاسخ برای اصلی ترین ریسك مشخص شـود كه پس از انجام مصاحبه با خبرگان پاسخ های مربوط به هر ریسك بحرانی شناسایی شدند. مهمترین استراتژیهای پاسخ بـرای مهـم تـرین ریسـك شـامل پرداخـت نقـدی، اعتبـارات اسنادی، خرید از چین یا كشورهای اروپایی بودند.
  • سؤال سوم به دنبال معیارها و شاخص های تأثیرگذار بر انتخاب راهبردهای پاسخ بود، كه از طریق تكنیك گروه اسمی و معیارهایی كه توسط آقای هیلسون در زمینه خصوصیات یك پاسخ ریسك مناسب ارایه شده است، پنج معیـار تصـمیم گیـری “اسـتطاعت اجـرا، قابلیـت انجام، قابلیت دستیابی، اثربخشی پاسخ و تخصیص دادن و پذیرفتن” تعیین شدند.
  • در نهایـت در سـؤال چهـارم، اسـتراتژی”پرداخـت نقـدی” بـه عنـوان بهتـرین راهبـرد بـرای پاسخگویی بـه اصـلی تـرین ریسـك، توسـط نـرمافـزار Super Decisions و بـا اسـتفاده از مقایسات زوجی مربوط به مدل تشكیل شده، مشخص شد.

مدل تصمیم گیری پیشنهاد شده در این مقاله قابلیت تعمیم در انتخاب راهبرد مناسـب بـرای ریسك های بحرانی دیگر در این پروژه و همچنین پروژه های مشابه را در شركت مهندسـی و توسعه شركت نفت دارد. همچنین شركت های فعال در پروژه های مربوط به صنعت نفـت می توانند این مدل پیشنهادی را در شركت خود تعدیل و از آن استفاده كنند.

 

دانلود pdf کامل مقاله

 

 

نویسندگان:

بهروز دری؛ احسان حمزه‌ای

دانشگاه شهید بهشتی

منبع

سامانه نشر مجلات علمی دانشگاه تهران

 

نشریه

مدیریت صنعتی

لینک چکیده مقاله Source link

واحد مستقل مشاوره مدیریت

 

مشاوره صنایع معدنی، فلزات، نفت و پتروشیمی

واحد مستقل خدمات مدیریت ریسک

خدمات واحد مستقل خدمات استراتژی

خدمات واحد مستقل حسابداری مدیریت

خدمات مشاوره استراتژی

خدمات مشاوره ساختار سازمانی

خدمات مشاوره طرح کسب و کار Business Model

 

شرح مختصر – استراتژی پاسخ به ریسک به عنوان یک مسئله مهم در مدیریت ریسك شناسـایی ریسـك هـای بحرانـی، بـه خصـوص اصـلی تـرین ریسك پروژه است. اما از طرف دیگر زمانی مدیریت ریسك یـك پـروژه اثـربخش اسـت كه راهبرد پاسخ به ریسك های بحرانی نیز اثربخش باشد، بنـابراین انتخـاب یـك راه حـل و استراتژی پاسخ به ریسك مناسب، الزامی است

 

Keywords:  استراتژی پاسخ به ریسک ، مدیریت ریسک ، تکنیک ANP ، توسعه میدان نفتی ، تصمیم گیری

 

هدایای تبلیغاتی و سررسید سال جدید آرمان پرستیژ - businesstk.com
ناحیه صنعتی بیارجمند - استان سمنان - businesstk.com

ناحیه صنعتی بیارجمند – استان سمنان

ناحیه صنعتی بیارجمند - استان سمنان ناحیه صنعتی بیارجمند ناحیه صنعتی بیارجمند (شهرک و منطقه صنعتی) در استان سمنان ، شهرستان...
بسته های سازمانی آجیل و خشکبار جاوید - businesstk.com
نمایشگاه خودروسازی آلمان (آذر1402) ESSEN MOTOR-SHOW 2023 - businesstk.com

نمایشگاه خودروسازی آلمان (آذر1402) ESSEN MOTOR

نمایشگاه خودروسازی آلمان (آذر1402) ESSEN MOTOR-SHOW 2023 نمایشگاه خودروسازی آلمان 2023 ESSEN MOTOR-SHOW 2023 نمایشگاه خودروسازی...
استراتژی شرکت های هلدینگ - businesstk.com

استراتژی شرکت های هلدینگ

استراتژی شرکت های هلدینگ شرکت‌های هلدینگ شرکت‌های هلدینگ در سراسر جهان وجود دارند و به شرکت‌هایی گفته می‌شوند که در زمینه...

شاخص های رفتار قیمت گذاری و عوامل موثر – فروشگاه رفاه

شاخص های رفتار قیمت گذاری و عوامل موثر – فروشگاه رفاه

شاخص های رفتار قیمت گذاری و عوامل موثر – فروشگاه رفاه

شاخص های رفتار قیمت گذاری و عوامل موثر بر آن: شواهدی از داده های خرد قیمتی کالاهای عرضه شده در فروشگاه های زنجیره ای رفاه

این پژوهش با استفاده از 84 میلیون داده قیمتی ماهانه فروشگاه های زنجیره ای رفاه برای دوره زمانی 17ساله از آبان 1379تا مهر 1396، ابتدا شاخص های رفتار قیمت گذاری را محاسبه می کند و سپس میزان و نوع رابطه آن ها با نرخ تورم (خطی، درجه دوم یا آستانه ای) را شناسایی می نماید.
به علاوه، پژوهش حاضر تاثیر یا عدم تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی نظیر نقدینگی و نرخ ارز بر شاخص های رفتار قیمت گذاری و همچنین تاثیر این متغیرها را بر رابطه میان شاخص ها و نرخ تورم بررسی می کند.

شاخص های رفتار قیمت گذاری

شاخص های رفتار قیمت گذاری و عوامل موثر بر آن: شواهدی از داده های خرد قیمتی کالاهای عرضه شده در فروشگاه رفاه

 

چسبندگی یا همان انعطاف ناپذیری قیمت ها

چسبندگی یا همان انعطاف ناپذیری قیمت ها که با شاخص هایی همچون بسامد تغییرات قیمت، اندازه تغییرات قیمت، و دوره ماندگاری قیمت ها تعیین می شود، یکی از مولفه های تاثیرگذار بر نحوه مدیریت و کنترل نقش آفرینی سیاست های پولی در اقتصاد است.
در واقع، درجه چسبندگی قیمت ها میزان تاثیر پول بر متغیرهای حقیقی اقتصاد ازجمله تولید و بیکاری را در کوتاه مدت تعیین می کند. برای مثال، با فرض انعطاف پذیر بودن قیمت ها در صورتی که حجم پول افزایش یابد، طبق نظریه رفتار عقلایی، مردم به این واقعیت واقفند که نسبت دستمزدها و قیمت ها تغییری نکرده است.
در نتیجه این روند تمام نوسانات حجم پول روی قیمت تخلیه خواهد شد و افزایش حجم پول تاثیری بر هیچ متغیر حقیقی اقتصاد نخواهد داشت. اما در عمل ممکن است به علت هزینه بر بودن پردازش اطلاعات و فرایند تغییر قیمت، قیمت ها انعطافپذیری خود را تا حدودی از دست بدهند.
در این صورت چسبندگی قیمت ها باعث به تاخیر افتادن تخلیه نوسانات حجم پول روی قیمت ها یا همان ایجاد تورم می شود و سیاست گذار پولی می تواند برای دستیابی به موفقیت های گذرا و کوتاه مدتی همچون کاهش بیکاری، بدون داشتن نگرانی از بالا رفتن تورم در آینده نزدیک، پایه پولی را افزایش دهد.
از اینرو، می توان گفت چسبندگی قیمت ها از جهت ایجاد امکان کاهش بیکاری یا افزایش تولید در کوتاه مدت به نفع سیاست گذاری پولی است.

مطالاعات شاخص های رفتار قیمت گذاری و عوامل موثر

مطالعاتی همچون گولوسوف و لوکاس در سال 2۰۰7 میزان چسبندگی قیمت ها را بررسی می کنند تا به ملاحظات سیاست گذاران در خصوص توانایی های سیاست پولی برای دستیابی به اهداف کوتاه مدت در مورد بیکاری یا تولید بپردازند.
به منظور استفاده از چسبندگی محاسبه شده قیمت ها در تحلیل میزان کارامدی سیاست های پولی، عوامل موثر بر چسبندگی قیمت ها نیز باید مورد بررسی قرار گیرند. بنابراین، علاوه بر محاسبه میزان چسبندگی قیمت ها، شناسایی عوامل موثر بر آن نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
این مهم در سال های اخیر مورد توجه پژوهشگران این حوزه واقع شده است. ازجمله مهمترین این عوامل می توان به نرخ تورم اشاره کرد، چرا که این متغیر برای آحاد اقتصادی قابل مشاهده و ملموس است و می تواند به طور مستقیم بر تصمیم های بنگاه های اقتصادی درباره تعدیل قیمت هایشان اثرگذار باشد.
مطالعات سال های اخیر هر یک به گونه ای به تبیین چگونگی و شدت تاثیرپذیری بسامد و اندازه تغییر قیمت از نرخ تورم پرداخته و برخی از آن ها، بسامد و اندازه تغییرات قیمت را با نرخ تورم همبسته یافته اند.
در همین راستا، این پژوهش با استفاده از داده های خرد قیمتی فروشگاه های زنجیرهای رفاه، ابتدا طبق روش گگنون در سال 2۰۰9 بسامد و اندازه تغییرات قیمت را محاسبه می کند.
سپس تحت مدل رگرسیونی پانل با اثرات ثابت، به بررسی چگونگی (خطی، درجه دوم یا آستانه ای) و شدت تاثیرپذیری شاخص های رفتار قیمت گذاری از نرخ تورم مصرف کننده و تولیدکننده و سایر متغیرهای کلان اقتصادی می پردازد.
تفاوت اصلی پژوهش حاضر نسبت به مطالعات پیشین انجام شده در ایران را می توان در داده های مورد استفاده دانست. در این پژوهش از داده خرد فروشگاه های زنجیره ای رفاه مشتمل بر 84 میلیون مشاهده از قیمت ماهانه اجناس موجود در شعب سراسر کشور این فروشگاه، برای بازه زمانی 17ساله از آبان 1379تا مهر 1396 استفاده شده است.
این مجموعه داده ها طیف وسیعی از کالاها را که در شش گروه مواد غذایی و آشامیدنی، مواد غذایی تازه، بهداشتی و آرایشی، لوازم خانگی و صنعتی سبک، لوازم تحریر اداری فرهنگی، پوشاک و منسوجات طبقه بندی شده اند، شامل می شود.
محاسبات صورت گرفته نشان می دهد میانگین بسامد تغییرات قیمت کالاهای عرضه شده در فروشگاه رفاه برابر با 47 و 34صدم درصد است. این بدان معناست که در هر ماه به طور متوسط قیمت 47 و 34صدم درصد از کل کالاهای فروشگاه های رفاه تغییر کرده است.
همچنین، میانگین دوره ماندگاری ضمنی قیمت ها برابر با 2 و 52 صدم ماه است، بدین معنا که قیمت ها به طور متوسط 2 و 52 صدم ماه ثابت باقی مانده اند. در مورد رابطه میان شاخص های رفتار قیمت گذاری با نرخ تورم و سایر متغیرهای کلان اقتصادی مشاهده می شود که بین بسامد تغییر قیمت و نرخ تورم رابطه مستقیم آستانه ای (با نرخ تورم آستانه ای 18 درصد) به گونه ای برقرار است که شدت این رابطه بعد از آستانه کمتر می شود.
به طوری که با ثبات سایر شرایط، افزایش یک واحد درصد تورم، بسامد تغییر قیمت را در زمان پایینتر بودن تورم از سطح آستانه به طور متوسط 618 هزارم واحد درصد، و در زمان بالاتر بودن تورم از سطح آستانه به طور متوسط ۰44 وهزارم احد درصد افزایش می دهد.
بر اساس این، به نظر می رسد که در زمان های تورم بالا، قیمت گذاران چون به کاهش قدرت خرید مردم در سطح جامعه واقف هستند، کمتر از زمان های تورم پایین قیمت کالاها را تغییر می دهند. به علاوه، نشان داده می شود که نقدینگی اثر مثبت بر بسامد تغییرات قیمت دارد، به طوری که این اثر در زمان هایی که نقدینگی روندزدایی شده در حال افزایش است، شدیدتر است.

تولید و قیمت گذاری

تولید در زمان های رکود اثر منفی و در زمان های رونق اثر مثبت قابل توجهی بر بسامد تغییرات قیمت دارد. همچنین، نقدینگی در زمان هایی که خالص نقدینگی در حال افزایش است و نرخ ارز در زمان هایی که خالص نرخ ارز در حال افزایش است، اثر مثبت بر اندازه تغییر قیمت دارند.
از اینرو، به نظر می رسد سیاستگذار پولی برای پیشبینی اثر سیاست ها نباید تنها تحولات نرخ تورم را بررسی کند، بلکه لازم است به تغییرات نقدینگی، تولید، و نرخ ارز نیز توجه ویژهای داشته باشد.
برای مثال، در زمان هایی که نرخ ارز روندزدایی شده در حال کاهش است، با ۰1 صدم افزایش تغییرات خالص لگاریتم نرخ ارز، اندازه تغییر قیمت ۰6 صدم واحد کم می شود.
اما در زمان هایی که نرخ ارز روندزدایی شده در حال افزایش است، با افزایش ۰1 صدم واحد تغییرات خالص لگاریتم نرخ ارز، اندازه تغییر قیمت ۰6 صدم واحد افزایش می یابد.
علاوه بر این، در مورد اثر تغییرات نقدینگی روندزدایی شده مشاهده می شود در زمان هایی که خالص نقدینگی در حال کاهش است، با ۰1 صدم افزایش تغییرات خالص لگاریتم نقدینگی، بسامد تغییر قیمت 66 صدم واحد زیاد می شود.
از طرف دیگر، در زمان هایی که خالص نقدینگی در حال افزایش است، اثر شدیدتر می شود و با افزایش ۰1 صدم واحد تغییرات خالص لگاریتم نقدینگی، بسامد تغییر قیمت 66 صدم واحد افزایش می یابد.
در همین راستا، اثر لگاریتم نقدینگی بر میزان تغییر قیمت در زمان های افزایش و کاهش خالص نقدینگی در بازه 38 منفی تا 6۰ صدم مثبت قرار می گیرد.
در خصوص تولید نیز می توان گفت که ۰1 صدم واحد افزایش تغییرات خالص لگاریتم تولید به6 و 29 صدم واحد کاهش بسامد تغییر قیمت منجر می شود، در صورتی که این متغیر مثبت با همین میزان بسامد تغییر قیمت 7 و 8۰ صدم واحد افزایش می یابد.
بنابراین، تغییرات خالص تولید در زمان های رکود، اثر منفی و در زمان های رونق اثر مثبت بر تغییرات بسامد تغییر قیمت دارد.

قیمت های چسپنده یا کشسان

قیمت های چسبنده یکی از عناصر اصلی سازوکارهای انتقال در بسیاری از مدل های اقتصاد کلان هستند. طی 2۰سال گذشته، در خلال کارهای تجربی فراوان سعی شده است که چسبندگی قیمت ها اندازه ُ گیری و اساس خرد آن فهمیده شود، چرا که این موضوع در تعیین میزان اثرگذاری سیاست های پولی بر وضعیت حقیقی اقتصاد نقش مهمی دارد.
طبق مبانی نظری، سیاست های پولی تنها زمانی می توانند بر متغیرهای حقیقی اقتصاد کلان مانند بیکاری و تولید در کوتاه مدت اثر بگذارند که قیمت ها چسبنده باشند، زیرا در غیر این صورت تمام نوسانات حجم پول روی قیمت ها تخلیه خواهد شد و افزایش حجم پول تاثیری بر هیچ متغیر حقیقی اقتصاد نخواهد داشت.
در نخستین پژوهش هایی که در زمینه سیاست های پولی و عوامل تاثیرگذار و تاثیرپذیر از آن نوشته شده، به نظر می رسد یکی از اهداف اصلی پژوهشگران کمک به سیاست گذاران برای تصمیم گیری بوده است.
برای مثال مککانلس و وبر در سال 199۵ با بررسی 11۰ کشور طی 3۰ سال، در راستای ملاحظات سیاست گذاران در خصوص توانایی های سیاست پولی برای دستیابی به اهداف کوتاه مدت در مورد تورم یا تولید، ارتباط بلندمدت میان رشد پول و سایر متغیرها را بررسی می کنند.
آن ها درمی یابند که بین نرخ رشد عرضه پول و نرخ تورم در بلندمدت، با هر دو نوع تعریف گسترده و محدود از پول، همبستگی نزدیک به یک وجود دارد که این یافته با نظریه مقداری پول نیز همخوانی دارد.
تلز و زو در سال 2۰۰۵ نیز با نظر به اهمیت فراهم کردن نقدینگی با کشش در قیمت های باثبات از منظر سیاست گذاری پولی، به تخمین تقاضای پایدار پول می پردازند و ادعا می کنند که پس از اعمال تغییرات قانونی و نوآوری هایی که از 198۰ به بعد در صنعت پرداخت ایجاد شده است،
M1 معیار مناسبی برای پول نیست و استفاده از MZM4 باعث می شود رابطه بلندمدت بین پول و هزینه فرصت آن حفظ شود.
از حدود 2۰ سال پیش که دسترسی به مظنه های قیمتی و شاخص قیمت اقلام سبد مصرف کننده برای پژوهشگران ممکن شد، پژوهش های متعددی برای کشورهای مختلف صورت گرفت که در آن ها پژوهشگران به محاسبه شاخص های رفتار قیمت گذاری پرداختند.
برای مثال بیلز و کلنو در سال 2۰۰4 با استفاده از داده های شاخص قیمت مصرف کننده در آمریکا درمی یابند که نیمی از قیمت ها کمتر از 4/3 ماه ثابت مانده اند. کار بیلز و کلنو توسط ناکامورا و استاینسون دز سال 2۰۰8 ادامه یافت، اما با این تفاوت که ناکامورا و استاینسون از اطلاعاتی با جزئیات بیشتر استفاده می کنند.
آن ها نشان می دهند که میانه بسامد تغییر قیمت با در نظرگرفتن حراج ها حدود 2۰ درصد در ماه و در حالت غیرحراج برای همان کالاها، بسته به بازه زمانی حدود 9تا 12 درصد در ماه است. ولفسبرگ در سال 2۰۰9 نیز با استفاده از بیش از 14 میلیون قیمت ماهانه خرده فروشی در نروژ نشان می دهد که قیمت ها در تورم بالا به طور متوسط هر 7 ماه یک بار و در تورم پایین هر 12 ماه یک بار تغییر کرده اند.

مدل های شاخص های رفتار قیمت گذاری و عوامل موثر

علاوه بر محاسبه میزان چسبندگی قیمت ها توسط آماره های مختلف، پژوهشگران به مدل سازی رفتار قیمت گذاری نیز پرداخته اند. امروزه در مبانی نظری دو دسته مدل برای توضیح رفتار قیمت گذاری وجود دارد: مدل وابسته به زمان و مدل وابسته به وضعیت.
در مدل وابسته به زمان، تعداد و میزان تغییرات قیمت متغیری برونزا و جدا از وضعیت اقتصاد کلان است.
ولی در مدل وابسته به وضعیت رفتار قیمت گذاری متغیری درونزا فرض می شود که وابسته به شاخص های کلان اقتصادی است و از آن ها تاثیر می پذیرد.
کالوو در سال 1983 و تیلور در سال 198۰ به توضیح مدل های وابسته به زمان و بارو و ششینسکی و ویز به توضیح مدل های وابسته به وضعیت می پردازند،
اما آلوارز و همکاران در سال 2۰17 با ارائه شواهدی نشان می دهند که فقط برای شوک های پولی بزرگ مدل های وابسته به زمان و وضعیت واقعاً متفاوت هستند.
آن ها معتقدند که به طور خاص در کلاس گسترده مدل هایی که در آن ها شوک ها مسیر پیوسته دارند، زمانی که شوک ها کوچک اند انتشار یک ضربه پولی، مستقل از ماهیت اصطکاک قیمت چسبنده است. در عوض، انتشار شوک های بزرگ به ماهیت اصطکاک بستگی دارد.
در مدل های وابسته به زمان، پاسخ ضربه ای تورم به شوک های پولی مستقل از اندازه شوک است، در حالی که در مدل های وابسته به وضعیت، غیرخطی است.
پس از ارائه مدل های رفتار قیمت گذاری، مطالعات متعددی به شناسایی عوامل تاثیرگذار بر چسبندگی قیمت ها پرداخته و تلاش کرده اند مشخص کنند رفتار قیمت گذاری از مدل وابسته به زمان تبعیت می کند یا از مدل وابسته به وضعیت. برای مثال ناکامورا و استاینسون در سال 2۰۰8 نشان می دهند که بسامد افزایش قیمت برای کشور آمریکا به شدت با تورم تغییر می کند،
در حالی که در مورد بسامد کاهش قیمت و اندازه افزایش و کاهش قیمت اینطور نیست. ولفسبرگ در سال 2۰۰9 نیز با بررسی دوره زمانی 3۰ ساله نروژ درمی یابد که بنگاه ها نه تنها اندازه تغییر قیمت، بلکه زمان تغییر قیمت را نیز به عنوان متغیر تصمیم گیری در نظر می گیرند،
بنابراین، باید احتمال تغییر قیمت ها را متغیری درونزا در نظر گرفت که به وضعیت اقتصاد بستگی دارد. از آنجا که تغییرات کوچک تورم مانع نتیجه گیری دقیق در مورد نحوه اثرگذاری تورم بر تغییرات قیمت می شود، برخی مطالعات به بررسی دوره هایی می پردازند که هم تورم پایین و هم تورم بالا را شامل شود.
برای مثال آلوارز و همکاران در سال 2۰19 با استفاده از داده های شاخص قیمت مصرف کننده آرژانتین نتیجه می گیرند که در نزدیکی تورم صفر، بسامد متوسط تغییر قیمت تقریباً به تورم بستگی ندارد، اما در نرخ های بالای تورم، کشش بسامد متوسط تغییرات قیمت نسبت به تورم تقریباً دوسوم است.
گگنون در سال 2۰۰9 نیز با استفاده از اطلاعات خرد مربوط به شاخص قیمت مصرف کننده در مکزیک برای سال های 1994تا 2۰۰4 که در آن تورم بین 6/۵ تا بیش از 9۰ درصد متغیر بود، نشان می دهد که در تورم های پایین (کمتر از 1۰-1۵درصد،) به طور کلی اقتصاد ویژگی های مشترکی با مدل های وابسته به زمان دارد و در تورم های بالا (بیشتر از 1۰-1۵درصد) به شدت وابسته به وضعیت عمل می کند.
یعنی در نرخ های تورم پایین رابطه ای بین رفتار قیمت گذاری و نرخ تورم وجود ندارد، اما در نرخ های تورم بالا رابطه ای مثبت و معنادار بین رفتار قیمت گذاری و نرخ تورم مشاهده می شود.
در همین راستا برای بررسی رفتار قیمت گذاری در اقتصاد ایران نیز مطالعاتی انجام شده است که ازجمله می توان به پژوهش بیات و مدنی زاده 2۰19 اشاره کرد.
آن ها به دلیل عدم دسترسی به مظنه های قیمتی از اطلاعات زیراجزای شاخص قیمت مصرف کننده در بازه زمانی 23 ساله از فروردین 1369 تا اسفند 1392 استفاده می کنند و به بررسی واکنش شاخص های رفتار قیمت گذاری به تحولات نرخ تورم می پردازند، و نشان می دهند که رفتار اقلام قیمت گذاری شده توسط دولت اولاً نسبت به تورم واکنش آستانه ای دارد و ثانیاً نسبت به نرخ تورم غالباً بی معناست.
همچنین آن ها نشان می دهند که آستانه تورم تولیدکننده 18درصد و آستانه تورم مصرف کننده 1۵درصد است.
بیات و جبلعاملی در سال 2۰19 مطالعه مزبور را یک قدم پیش می برند و علاوه بر نرخ تورم، وضعیت رونق و رکود و رژیم ارزی را نیز به عنوان فضای اقتصاد کلان در نظر می گیرند و از این طریق تصویر دقیق تری از تاثیر محیط اقتصاد کلان بر رفتار قیمت گذاری به دست می آورند.
محاسبات آن ها نشان می دهد که حتی در شرایط تورم پایین، رکود اقتصادی و ثبات ارزی نیز 61/7 درصد از کالاها طی یک ماه تغییر قیمت می دهند ً و عملا اثرگذاری سیاست پولی در ایران بسیار اندک است.
همتی و بیات در سال 2۰13 نشان می دهند که ماهانه 7۵ درصد از قیمت کالاهای موجود در سبد خانوار تغییر می کنند. صیقلانی و رحمانی در سال 2۰18 نشان می دهد که چسبندگی قیمت در گروه های کالایی مختلف متفاوت است.
هرچه بازار گروه های کالایی به رقابتی نزدیکتر باشد، چسبندگی کمتری از خود نشان می دهند و هرچه قیمت گذاری و انحصار در این گروه ها بیشتر باشد (مانند بازار انرژی) پاسخ این گروه های کالایی به شوک نقدینگی ضعیف تر است.
در نهایت کرمی و همکاران در سال 2۰16 نشان می دهند که متغیرهای تورم، رشد نقدینگی، رشد کسری بودجه، رشد تولید ناخالص داخلی، رشد نرخ ارز، و انتظارات تورمی به خوبی می تواند مسیرهای سیاست گذاری مناسب را برای کنترل و هدف گذاری تورم ارائه کند که این موضوع همگام با یافته های پژوهش حاضر است.
نظر به اهمیت فراوان موضوع چسبندگی قیمت ها در حوزه سیاست گذاری پولی، این پژوهش قصد دارد به این پرسش ها پاسخ دهد:
میزان چسبندگی قیمت (متوسط بسامد تغییرات قیمت) کالاهای عرضه شده در فروشگاه های رفاه چقدر است؟
بسامد تغییرات قیمت به نرخ تورم وابسته است یا خیر؟
اگر وابسته است کدام نرخ تورم (مصرف کننده یا تولیدکننده) و چگونه (خطی، درجه دو یا آستانه ای)؟
آیا متغیرهای کلان اقتصادی بر بسامد تغییرات قیمت اثرگذارند؟
آیا متغیرهای کلان اقتصادی بر میزان رابطه بسامد تغییرات قیمت و نرخ تورم نیز موثرند؟
با یافتن پاسخ این پرسش ها می توان رفتار قیمت گذاری بنگاه های اقتصادی را در ایران شناسایی کرد و به درک بهتری از میزان کارامدی سیاست های پولی در اقتصاد ایران دست یافت.

واحد مستقل مشاوره مدیریت

 

نویسندگان:
مدنی زاده سیدعلی, ساعدی معصومه

واحد مستقل مشاوره مدیریت

منبع
پایگاه اطلاعات جهاد دانشگاهی

نشریه
برنامه ريزي و بودجه
www.imps.ac.ir

لینک چکیده مقاله Source link

مشاوره صنعت مراکز خرید فروشگاه ها و خرده فروشی ها

مشاوره صنعت کالاهای مصرفی و و تند گردش FMCG

مشاوره صنعت منسوجات، پوشاک و مبلمان

مشاوره صنعت رستوران، کافه، هتل و گردشگری

خدمات واحد مستقل حسابداری مدیریت

خدمات واحد مستقل ارزیابی و ارزش گذاری

واحد مستقل خدمات مدیریت ریسک

خدمات مشاوره استراتژی

خدمات مشاوره قیمت گذاری

خدمات مشاوره برنامه ریزی فروش

خدمات مشاوره بازاریابی

شرح مختصر – شاخص های رفتار قیمت گذاری و چسبندگی یا همان انعطاف ناپذیری قیمت ها که با شاخص هایی همچون بسامد تغییرات قیمت، اندازه تغییرات قیمت، و دوره ماندگاری قیمت ها تعیین می شود، یکی از مولفه های تاثیرگذار بر نحوه مدیریت و کنترل نقش آفرینی سیاست های پولی در اقتصاد است.

Keywords: شاخص های رفتار قیمت گذاری ، فروشگاه های زنجیره ای رفاه، رفتار قیمت گذاری، عوامل موثر بر قیمت گذاری، کالاهای عرضه شده

ارزش گذاری شرکت ها

ارزش گذاری شرکت ها

ارزش گذاری شرکت ها

ارزشگذاری شرکتها

 

روشهای مختلفی برای ارزشیابی شرکتها وجود دارد که در این مقاله سه روش میلر مودیلیانی شامل value driver ، جریان های نقدی آزاد و ارزش افزوده اقتصادی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است .

در روش value Driver از شش عامل موثر ، چهار عامل مربوط به خط مشی و عملکرد مدیریت و دو عامل دیگر از طریق بازار تعیین می گردد .

مزایای ارزش گذاری شرکت ها

ارزیابی از ضروریات برنامه ریزی است. ارزیابی نه تنها در انتخاب استراتژی و ساختار مالی به مدیریت کمک می کند، بلکه نشان می دهد که چگونه استراتژی ها و ساختار مالی بر ارزش بازار سهام اثر می گذارد.

ارزیابی همچنین می تواند در تصمیم گیری های سرمایه گذاری اثر بخش باشد.

  • آیا تحصیل واحد جدید با ارزش متعارف انجام پذیرفته است؟
  • آیا واحدهای تابعه شرکت ایجاد ارزش می نمایند؟
  • کدام واحد باید فروخته شود، یا مورد تجدید ساختار قرار گیرد؟
  • این سؤالات و بسیاری مسائل دیگر از طریق ارزیابی پاسخ داده می شود.

ارزیابی به مدیریت کمک می کند تا درکی از پیشرفت خود در ایجاد ارزش بیابد، و از این طریق موفقیت یا شکست استراتژی ها و ساختار مالی جاری را بسنجد.

روش های مختلفی برای ارزیابی شرکت ها وجود دارد. در این مقاله سه الگویی که میلر و مودیلیانی ارائه نمودند، یعنی Valuc-Driver ، جریان های نقدی آزاد، و ارزش افزوده اقتصادی مورد بررسی قرار می گیرد.

ارزش گذاری شرکت ها

ارزش گذاری شرکت ها تابع شش عامل مهم است.

 

نظریه M & M

 در سال ۱۹۶۱، پروفسور مرتون میلر از دانشگاه شیکاگو و پروفسور فرانکو مودیلیانی از MIT، یک مدل بديع اقتصادی، برای ارزیابی شرکت ها ارائه نمودند.

اما متأسفانه مدیران به آن مطالب توجه نمی نمایند. میلر و مودیلیانی  (M&M) در مقاله انقلابی خود با عنوان “خط مشی تقسیم سود، رشد و ارزیابی سهام”، با استفاده از اصول اقتصاد خرد، فرمولی برای ارزیابی در ارتباط با شکل گیری قیمت و آربیتراژ بازار، استخراج کردند. آن ها ارزیابی را از مدل حسابداری، ضریب  P/E و سود هر سهم، و از این نقطه نظر که پرداخت های سود سهام، اساسا به نحوی تعیین کننده ارزش شرکت مذکور است، جدا نمودند.

میلر و مودیلیانی سه روش متفاوت ارزیابی ارائه کردند، و نشان دادند که در یک سری پیش بینی های یکسان، هر سه روش به نتایج همانندی منتج می شوند.

البته در حال حاضر یکی از این روش ها، « جریان های نقدی تنزیل شده به طور وسیع مورد استفاده قرار می گیرد.

در هر سه روش ارائه شده توسط  M & M، ارزش بازار واحد تجاری V برابر است با مجموع ارزش بازار کل بدهی ها D، و ارزش بازار حقوق صاحبان سهام E.

V = D + E

در یک واحد تجاری منفرد و یا یک واحد تجاری خصوصی، ارزش کل شرکت V، از اهمیت برخوردار است. در حالی که در یک واحد تجاری بزرگ، قیمت سهام بیشتر مورد علاقه می باشد.

برای بدست آوردن قیمت سهام در یک شرکت منفرد، ارزش بازار بدهی شرکت (و سایر ادعاهای مقدم بر ادعای سهامداران عادی) از ارزش کل شرکت، کسر می گردد و سپس ارزش حقوق صاحبان سهام عادی بر تعداد سهام منتشره تقسیم می شود

P = E/N

E = V-D

در ارزیابی یک واحد تجاری به سود هر سهم، جریان های نقدی هر سهم، یا سایر عایدات هر سهم توجه نمی شود، بلکه به سود خالص عملیاتی شرکت توجه می شود.

به عبارت دیگر سؤال اصلی این نیست که چگونه سهام عادی ارزیابی می شود، بلکه سؤال این است که چگونه واحد تجاری ارزیابی می گردد. در زیر به بررسی اولین روش ارزیابی می پردازیم.

مدلValue – Driver 

 در واقع ارزش شرکت ها، تابع شش عامل مهم است. چهار عامل، مربوط به خط مشی و عملکرد مدیریت می باشد. اما دو عامل دیگر از طریق بازار تعیین می گردد.

مجموعه این عوامل، توصیف کننده

  • حجم
  • ریسک
  • رشد
  • کیفیت
  • و تداوم و تأمین مالی

جریان های نقدی آزاد آتی یک واحد تجاری است.

 این عوامل نشان می دهند که چه مقدار از کل ارزش یک واحد تجاری ناشی از عملیات جاری، صرفه جویی های مالیاتی منتج از تامین مالی از طریق وام، و ارزش طرحهای آتی آن است. مدل Value – Driver بیشتر در بیان اساسی ارزیابی برای مدیران ارشد و افراد عملیاتی کلیدی مفید است، و کمتر به عنوان یک روش عملی برای ارزیابی به کار می رود.

ارزش عملیات جاری

در ارتباط با اجزاء مدل Value – Driver ، ابتدا به توصیف ارزش ذاتی عملیات جاری یک واحد تجاری که محدود به دارائی های موجود آن است، می پردازیم.

برای اندازه گیری ارزش فعالیت های جاری، فرض می کنیم که، سرمایه گذاری جدید محدود به مبالغی است که صرف جایگزینی دارائی های مستهلک شده، می گردد. ارزش های ناشی از سرمایه گذاری های افزون بر دارائی های مستهلک شده (رشد) در جزء سوم یعنی در ارزش طرح های آتی، ظاهر می شود. از این رو

اولا – سود عملیاتی خالص پس از کسر مالیات، رشد نمی کند و بدون هرگونه سرمایه گذاری خالص جدید، در سطح جاری باقی می ماند.

ثانيا – سود عملیاتی خالص جاری پس از کسر مالیات، همان جریان های نقدی آزاد قابل استفاده برای پرداخت بدهی واحد تجاری و توزیع سود بین سهامداران در هر یک از سال های آتی خواهد بود.

بنابراین، ارزش عملیات فعلی واحد تجاری می تواند از طریق تنزیل سود عملیاتی خالص پس از کسر مالیات(NOPAT)  با نرخ تنزیل (C) که جبران کننده ریسک تجاری است، بدست آید.

V=D+E=NOPAT/C

این روش ارزیابی، مشابه ارزیابی اوراق قرضه بدون سررسید است. اوراق قرضه مذکور، برای اولین بار در سال ۱۸۱۴ توسط حکومت انگلستان به منظور ایجاد پشتوانه برای بدهی هایی که در جنگ های ناپلئون واقع گردید، منتشر شد.

ویژگی اوراق قرضه بدون سررسید این است که اصل آن هرگز پرداخت نمی گردد، اما صادر کننده متعهد می شود که بهره را برای همیشه بپردازد.

فرض کنید که میزان بهره یک ورقه قرضه بدون سررسید برای هر یک از سالهای آتی ۱۰ پاوند باشد. اگر نرخ بهره وام بلند مدت در انگلستان ۱۰٪ در نظر گرفته شود، این ورقه قرضه بدون سررسید به مبلغ یکصد پاوند معامله می شود:

100£=100£/10%

حال فرض کنید که سود عملیاتی خالص یک واحد تجاری ۱۶۶۷ دلار است، این واحد تجاری بدهی ندارد. در صورتی که نرخ مالیات بر درآمد ۴۰٪ باشد، صورت سود و زیان این واحد تجاری به صورت زیر خواهد بود:  

 

بدهی وجود ندارد 

1667 $

0

سود عملیاتی خالص

هزینه بهره

1667 $

667 $

سود خالص قبل از مالیات

مالیات (40%)

1000 $سود خالص پس از مالیات

 

سود خالص پس از کسر مالیات ۱۰۰۰ دلار است. از آنجایی که این واحد تجاری فقط از سرمایه سهامداران برای تأمین مالی استفاده نموده است، و بدهی ندارد، سود عملیاتی خالص پس از کسر مالیات (NOPAT)، نیز برابر ۱۰۰۰ دلار می شود.

اگر حسابداران دریافت ها و پرداخت های نقدی را در زمان واقعی ثبت نمایند، سود گزارش شده با NOPAT برابر خواهد بود.

فرض کنید، میزان سرمایه گذاری انجام پذیرفته در طی سال، معادل دارائی های مستهلک شده باشد. البته هزینه استهلاک از NOPAT کسر شده است. در این صورت این واحد تجاری توسعه نخواهد یافت و NOPAT هم رشد نخواهد کرد.

از آنجایی که در ترازنامه تغییری روی نمی دهد، آنچه که در صورت سود و زیان حاصل می شود، قابل پرداخت است. مبلغ ۱۰۰۰ دلار به دلیل عدم وجود بدهی، قابل پرداخت به سهامداران عادی است، و این همانند مثال مربوط به اوراق قرضه بدون سررسید می باشد.

با فرض اینکه سهامداران عادی با توجه به میزان ریسک تجاری واحد مذکور توقع بدست آوردن ۱۰٪ نرخ بازده داشته باشند، ارزش عملیات جاری این واحد تجاری بالغ بر ۱۰۰۰۰ دلار خواهد شد.

v=D+E = NOPAT /C

1000$ = D+E=1000$/10%

در این صورت، اگر بدهی وجود نداشته باشد، کل ارزش شرکت به دارندگان سهام عادی تعلق می گیرد. که با فرض وجود تعداد ۱۰۰۰ سهم عادی، قیمت هر سهم ۱۰ دلار خواهد بود.

بیان حسابداری ارزش اقتصادی

ارزش شرکت فوق را می توان با استفاده از اصطلاحات مدل حسابداری ارزش، بیان نمود. با توجه به اینکه سود هر سهم شرکت یک دلار است، ضریب P/E هر سهم عادی ۱۰ خواهد بود.

قیمت هر سهم = EPS  * (نسبت P/E)

توجه داشته باشید که با استفاده از مدل حسابداری، شرکت سهامش را به ده برابر سودش می فروشد، زیرا قیمت هر سهم ۱۰ دلار، و سود هر سهم ۱ دلار است.

در نتیجه، هر چند که مدل حسابداری، راه ساده ای برای بیان و مقایسه ارزش شرکت هاست، اما نمی تواند علت به وجود آمدن ارزش را توضیح دهد، و نیاز به مدل اقتصادی کاملا احساس می گردد.

صرفه جویی های مالیاتی ناشی از تامین مالی از طریق بدهی

بدهی به پنج دلیل، عملکرد یک شرکت را بهبود بخشیده و ارزش ذاتی آن را افزایش می دهد. مهمترین دلیل، صرفه جویی مالیاتی ناشی از پرداخت بهره است. برای توجیه مطلب توجه به این نکته ضروری است، که سرمایه مورد استفاده در هر شرکت، هزینه دارد. این هزینه با بازده مورد انتظار سرمایه گذار برابر است.

البته اگر تأمین مالی را سهامداران انجام دهند، نرخ بازده مورد توقع آن ها با بازدهی سرمایه در شرکت های با ریسک مشابه یکسان خواهد بود.

حال اگر بدهی را جایگزین حقوق سهامداران نمائیم، هزینه بهره مربوط به بدهی، که کاهنده مالیات است، جایگزین یک هزینه نامحسوس مربوط به حقوق صاحبان سهام خواهد شد. ارزش فعلی این صرفه جویی مالیاتی، ارزش شرکت را افزایش می دهد.

H4تجدید سرمایه گذاری با استفاده از اهرم مالی

با جایگزین کردن بدهی بجای حقوق صاحبان سهام، خاصیت بدهی به بهترین صورت، نشان داده می شود. اینکه گفته می شود، جایگزین کردن بدهی بجای حقوق صاحبان سهام، و نه استفاده از بدهی برای انجام یک سرمایه گذاری جدید، بدان علت است که فقط از آن طریق، منافع ناشی از بدهی، از تغییر در ارزش واحد تجاری به دلیل توسعه، متمایز می شود.

برای مثال، فرض کنید که مبلغ ۵۰۰۰ دلار با نرخ ۶٪ قرض گرفته شود. این پول صرف بازخرید ۵۰۰ سهم از هزار سهم شرکت، به ازاء هر سهم ۱۰ دلار می گردد.

در نتیجه از ۱۰۰۰ سهم اولیه شرکت، ۵۰۰ سهم باقی می ماند. با فرض اینکه سود عملیاتی خالص شرکت، در اثر این تغییر ساختار سرمایه تغییر نیابد و به مبلغ ۱۶۶۷ دلار باقی بماند، سود خالص به شرح زیر بدست خواهد آمد.

در این حالت نیز سود عملیاتی خالص پس از مالیات ۱۰۰۰ دلار است. زیرا NOPAT معیاری برای اندازه گیری سود ناشی از عملیات بوده، و استفاده کردن یا نکردن از وام، تأثیری بر آن ندارد.

واحد مستقل مشاوره مدیریت

 

 

 

نویسندگان:  

ویدا مجتهد زاده؛ دکتر علی جهانخانی

کلید واژه: 

منبع

سامانه نشر مجلات علمی دانشگاه تهران

نشریه

تحقیقات مالی

لینک چکیده مقاله Source link

واحد مستقل مشاوره مدیریت

 

 

مشاوره صنعت سرمایه‌گذاری، مالی، بانکداری و بیمه

خدمات مشاوره استراتژی

خدمات مشاوره خرید، ادغام و مشارکت(M&A)  

خدمات مشاوره قیمت گذاری

واحد مستقل خدمات ارزیابی و ارزشگذاری

واحد مستقل خدمات استراتژی

واحد مستقل خدمات مدیریت ریسک

 

 

شرح مختصر – ارزش گذاری شرکت ها تابع شش عامل مهم است. چهار عامل، مربوط به خط مشی و عملکرد مدیریت می باشد. اما دو عامل دیگر از طریق بازار تعیین می گردد. مجموعه این عوامل، توصیف کننده حجم، ریسک، رشد، کیفیت، تداوم و تأمین مالی جریان های نقدی آزاد آتی یک واحد تجاری است. این عوامل نشان می دهند که چه مقدار از کل ارزش یک واحد تجاری ناشی از عملیات جاری، صرفه جویی های مالیاتی منتج از تامین مالی از طریق وام، و ارزش طرحهای آتی آن است.

 

 

Keywords:  ارزش گذاری شرکت ها، ارزشگذاری شرکتها، نظریه M & M ، ارزش عملیات تجاری ، سرمایه گذاری

ارزش گذاری شرکت ها، ارزشگذاری شرکتها، نظریه M & M ، ارزش عملیات تجاری ، سرمایه گذاری

ارزش گذاری شرکت ها، ارزشگذاری شرکتها، نظریه M & M ، ارزش عملیات تجاری ، سرمایه گذاری

 

قیمت گذاری افشای اختیاری در بازار سرمایه

قیمت گذاری افشای اختیاری در بازار سرمایه

قیمت گذاری افشای اختیاری در بازار سرمایه

قیمت گذاری افشای اختیاری در بازار سرمایه ایران

سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان بر اساس اطلاعات منتشر شده در گزارش های اقتصـادی، مـالی و غیرمالی، تصمیم می گیرند.

اطلاعات برای تصمیم گیری

سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان در تصمیم هایشان، علاوه بر اطلاعـات مالی، اطلاعات غیرمالی مانند اطلاعات كاركنان، عملكرد اجتماعی و زیست محیطی و دارایی های نامشهود را دخالت می دهند. مدیران می توانند برای شفاف تر شـدن اطلاعـات، اطلاعـات مـالی و غیرمالی واقعیت های اقتصادی شركت را به طور اختیاری از طریق گزارشگری مالی افشا كنند.

گزارشگری مالی سنتی

پژوهش های سال های اخیر، نشان داده است چارچوب گزارشگری مالی سنتی توانـایی ارائـه اطلاعات كاملی از فعالیت های شركت را ندارد.

بر اساس شواهد تجربـی، اطلاعات مهمی مانند اطلاعات دارایی های نامشهود، مسئولیت اجتماعی و زیست محیطی شركت، سازوكارهای حاكمیت شركتی و چشم اندازهای آینده فعالیت های شـركت، در گزارشـگری سـنتی جایگاهی ندارد.

از این رو، در راستای رفع نقص های گزارشـگری سـنتی، انجمـن هـای حرفـه ای حسابداری، بورس های اوراق بهادار و شركت هـای رتبـه بنـدی بـین المللـی، بـا تـدوین الگوهـا و چارچوب هایی برای افشای اختیاری، به مدیران پیشنهاد كرده اند در حد امكان، نیازهای اطلاعاتی ذینفعان را به كمك آن ها برطرف كنند.

قیمت گذاری افشای اختیاری در بازار سرمایه ایران

در ایران نیـز پـژوهش هـایی در زمینـه افشـای اختیـاری صورت گرفته است كه برخی معیارهایی مانند پیش بینی سود مدیران، شاخص های پیشنهادی بوتوسان و معیـار جنسن را برای اندازه گیری افشای اختیاری به كار برده انـد و برخی دیگر فقط یكی از ابعاد افشای اختیاری همچـون سـرمایه فكـری و حسابداری اجتماعی را در بررسی افشـای اختیاری لحاظ كرده اند؛

قیمت گذاری افشای اختیاری در بازار سرمایه

قیمت گذاری افشای اختیاری در بازار سرمایه گوناگونی دارد كـه انـدازه گیـری آن بـر حسب الگویی جامع، می تواند نتایج كامـل و شـفاف تـری از اهمیـت افشـای اختیـاری در بهبـود شفافیت اطلاعاتی ارائه دهد.

افشای اختیاری در بازار سرمایه ایران

در حالیكه افشای اختیاری ابعاد گوناگونی دارد كـه انـدازه گیـری آن بـر حسب الگویی جامع، می تواند نتایج كامـل و شـفاف تـری از اهمیـت افشـای اختیـاری در بهبـود شفافیت اطلاعاتی ارائه دهد. سؤال اصلی پژوهش اینگونه مطرح می شود:

آیا افشای اختیاری مدیران از محتوای ارزشی و فزایندهای در بازار سرمایه ایران برخـوردار اسـت؟

تحقیقـات در ادبیـات افشـای اختیـاری نشـان می دهد مدیران در راستای پاسـخگویی بـه نیازهـای اطلاعـاتی ذینفعـان، بـا افشـای اختیـاری اطلاعات مالی و غیرمالی تلاش می كنند شفافیت اطلاعاتی را افزایش دهند و هزینه های ناشی از تضاد منافع بین مالكان و مدیران را كاهش داده و بر اتكاپذیری اطلاعات بیفزایند.

بر این اسـاس، انتظار می رود استفاده از اطلاعاتی كه مدیران به طور داوطلبانه افشـا مـی كننـد، بـه دلیـل كـارایی اطلاعاتی برای سرمایه گذاران مفید باشد.

یافته های این پـژوهش مـی توانـد بـرآوردی معقـول و منطقی از سطح افشای اختیاری مدیران و كارایی اطلاعـاتی آنـان ارائـه دهـد.

ایـن پـژوهش بـا به كارگیری الگوی جامعی از ابعاد گوناگون افشای اختیـاری در انـدازه گیـری افشـای اختیـاری و درونزا فرض كردن متغیر افشای اختیاری در ارزش گذاری شركت ها، چشم انداز جدیدی در بررسی محتوای ارزشی افشای اختیاری ارائه می دهد.

پیشینه پژوهش یكی از حوزه های مهم تحقیقات حسابداری كه در كانون توجه محققـان داخلـی و خـارجی قـرار دارد، بررسی محتوای اطلاعاتی داده های حسابداری است. هدف این نوع تحقیقات، بررسـی ایـن موضوع است كه آیا نوع خاصی از داده هـای حسـابداری ماننـد سـود حسـابداری، اطلاعـاتی بـه مجموعه اطلاعات در دسترس سرمایه گذاران می افزاید و آن هـا را در جهـت تصـمیم گیـری بهتـر رهنمون می كند؟

محتوای اطلاعاتی داده های حسابداری

این حوزه از تحقیقات با مطالعات بال و براون در سال 1968 و  بیور آغاز شد و پس از آن، رابطه متغیرهای حسابداری با ارزش بازار سهام شركت برای تحلیل كارایی اطلاعـاتی دادههای حسابداری بررسی شد. در این مدل، قیمت سهام شركت برحسب داده های مختلف حسـابداری توضـیح داده می شود.

 تحقیقات در حوزه محتوای ارزشی اطلاعات حسابداری نشان می دهد، محققان برای ارزیـابی سطح آگاهی بخشی اطلاعات حسابداری، از مدل اولسون(1995)، مدل استون و هریس(1996)، مدل كولینز و همكاران(1994) و ارزش شركت استفاده می كنند. در ادامه به برخـی از تحقیقـات انجام شده درباره محتوای ارزشی افشای اختیاری اشاره می شود.

گلب و زاروئین در سال 2002 به بررسی ارتباط بین افشای اختیاری و قدرت آگـاهی بخشـی قیمـت سهام پرداختند. این پژوهش از مدل كولینز و همكاران در سال 1994 به منظور سنجش قـدرت آگـاهی قیمت سهام بهره برده است.

یافته های پژوهش نشان داد، در شركت هـایی كـه قیمـت سـهام از قدرت تبیین بیشتری برای سودآوری آتی شركت برخوردار است، سطح افشـای اطلاعـات بیشـتر است.

لو، كورتنی و حسین در سال 2006 به بررسی اثر افشای اختیاری بر رابطه بین بازده سهام بـا سـود جاری و آتی شركت پرداختند. یافته های پژوهش نشان می دهد شـركت هـایی بـا سـطح افشـای اختیاری زیاد، اطلاعات بیشتری درباره عملكرد آتی در بازده كنونی سهامشان منعكس می كنند.

در پژوهش بنكهچ و پلنبرگ در سال 2008 اثر افشای اختیاری بر رابطـه بـین بـازده و سـود آتـی بررسی شده است. یافته ها نشان داد افشای اختیاری، اثری در بهبود رابطه بازده سهام و سود آتی شركت ندارد.

حسینی و واكر در سال 2009 گزارش های الكترونیكی شركت های انگلیسی را به منظور اندازه گیـری سطح افشای اختیاری اطلاعات چشم انداز آتی بررسی كردند و نتیجه گرفتند سطح زیـاد افشـای اختیاری اطلاعات، توانایی بازار برای پیش بینی قیمـت سـهام برحسـب تغییـرات سـود را بهبـود می دهد.

حسن جورجینی و روملی در سال 2009 در بررسی رابطه افشای اختیاری و اجباری در شركت هـای مصری دریافتند، بین افشای اختیاری و ارزش شركت هیچگونه رابطه معناداری وجود نـدارد، امـا بین افشای اجباری و ارزش شركت، رابطه منفی و معناداری برقرار است.

لی در سال 2010 به بررسی محتوای اطلاعاتی افشای اختیاری اطلاعات چشم انداز آتی پرداخـت و نتیجه گرفت، میزان افشای اطلاعات آتی با سودآوری آتی شركت رابطه مثبـت معنـاداری دارد و بازار از این اطلاعات برای تصمیم گیری بهره می برد.

وفایی، تیلور و احمد در سال 2011 به بررسی قیمت گذاری افشای سرمایه فكری برتر بـورس هـای استرالیا، هنـگ كنـگ، سـنگاپور و بریتانیـا پرداختنـد. آن هـا دریافتنـد افشـای سـرمایه فكـری در بورس های بریتانیا و هنگ كنگ، تأثیر مثبتی بر قیمـت سـهام شـركت هـا دارد و اسـتفاده از ایـن اطلاعات برای سرمایه گذاران مفید است.

آل. آكرا و جهانگیر علی در سال 2012 قیمت گـذاری افشـای اختیـاری در بـورس اردن را بررسـی كردنـد. آن هـا بـا كنتـرل اثـر درونزای افشـای اختیـاری بـر ارزش شـركت، از روش رگرسـیون دومرحله ای بهره بردند. یافته های آنان نشان رابطه مثبت و معناداری بین افشای اختیاری و ارزش شركت برقرار است.

وانگ و حسینی در سال 2013 به بررسی محتوای ارزشی افشای اختیاری اطلاعات چشم انـداز آتـی پرداختند. آن ها محتوای ارزشی افشای اختیاری را بر حسب توانایی قیمت سهام بـرای پـیش بینـی سود آتی ارزیابی كردند. یافته های پژوهش نشان داد سـازوكارهـای راهبـری شـركتی بـر سـطح افشای اختیاری اطلاعات تأثیر دارد و در این شركت ها، توانایی قیمت سهام برای پیش بینی سـود آتی بیشتر است.

سامدرام، استوارت، ویكارمانك و سیناكانو در سال 2014 محتوای ارزشی افشای سـرمایه انسـانی را در بورس مالزی بررسی كردند. یافته ها تأثیر مثبت افشای اختیاری سـرمایه انسـانی را بـر ارزش بازار شركت تأیید كرد.

مومن، عثمان و حسینی در سال 2015 محتوای ارزشی افشای اطلاعات ریسك را بررسـی كردنـد. شواهد نشان داد افشای اختیاری اطلاعات ریسك شركت به توانـایی بـازار در پـیش بینـی سـود سال های آتی كمك می كند.

خدامی پور و محرومی در سال 1391 به بررسی تأثیر افشای داوطلبانه اطلاعات بر مربوط بودن سود هر سهم پرداختند. آن ها سطح افشای اطلاعات را به كمك معیار جنسن اندازه گرفتند. نتایج نشـان داد افشای داوطلبانه، اثر معناداری بر مربوط بودن سود هر سهم ندارد.

پورحیدری و حسین پور در سال 1391 رابطه افشای اجباری و اختیاری را بـا ارزش شـركت بررسـی كردند. بر اساس یافته های آنان بین افشای اجباری و ارزش بازار سهام شركت ها، رابطه معناداری برقرار است؛ اما رابطه معناداری بین افشای اختیاری و ارزش بازار سهام وجود ندارد.

اسفه سالاری و زارعی در سال 1392 واكنش سرمایه گذاران به خالص دارایی هـای عملیـاتی و سـود عملیاتی غیرعادی را به كمك مدل فلتام و اولسون در شركت هـایی بـا تغییـر در افشـای اختیاری بررسی كردند. نتـایج نشـان داد مـدیران شركت هـایی كـه ارزش شركتشـان از جانـب سرمایه گذاران كم نمایی شده است، اقدام به افزایش افشای اختیاری اطلاعات كرده اند.

ولیپور و همكاران در سال 1393 به بررسی تأثیر افشای اختیاری بر مربـوط بـودن ارزش اطلاعـات حسابداری پرداختند و نتیجه گرفتند با افزایش سطح افشـای اختیـاری، مربـوط بـودن و محتـوای اطلاعاتی ارزش دفتری هر سهم افزایش می یابد؛ اما محتوای اطلاعاتی سود هـر سـهم در تمـام سطوح افشای اختیاری یكسان است.

پورحیدری و عرب آبادی در سال 1393 به بررسی رابطه تغییـرات قیمـت سـهام و افشـای اختیـاری مدیران پرداختند. محققان در این پژوهش، متغیر پیشبینی سود در بازه هفت روز پـس از اعـلام سود و زیان شركت را به عنوان افشای اختیاری اطلاعات در نظر گرفتند.

بررسی پیش بینـی هـای خوب و بد مدیران نشان داد مدیران برای حداكثرسازی قیمت سهام شركتشان، اخبار خوب را افشا كرده و اخبار بد را حفظ می كنند.

مهدوی، به پور و كاظم نژاد در سال 1393 به بررسی رابطه همزمان متغیرهای كیفیت افشا و عملكرد شركت های پذیرفته شده در بورس پرداختند. نتایج نشان داد شركت هایی كـه عملكـرد بیشـتری دارند، اطلاعات را با كیفیت بهتری افشا می كننـد و شـركت هـای بـزرگتـر، از كیفیـت افشـای اطلاعات مناسبتری برخوردارند.

مرور ادبیات پژوهش داخلی و خارجی نشان می دهـد سـرمایه گـذاران از اطلاعـات افشاشـده شركت ها در ارزشیابی سهام بهره می برند. در واقع، افشای اختیاری مدیران از محتوای اطلاعـاتی برخوردار است و كارایی اطلاعات حسابداری را افزایش می دهد.

واحد مستقل مشاوره مدیریت

               

نویسندگان

نازنین بشیری منش 1؛ علی رحمانی2؛ سید علی حسینیorcid 3؛ میر حسین موسوی4

1دانشجوی دکتری حسابداری، دانشکدۀ علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران

2دانشیار گروه حسابداری، دانشکدۀ علوم اقتصادی و اجتماعی دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران

3استادیار گروه حسابداری، دانشکدۀ علوم اقتصادی و اجتماعی دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران

4استادیار گروه اقتصاد، دانشکدۀ علوم اقتصادی و اجتماعی دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران

کلید واژه:

ارزش شرکت؛ افشای اختیاری؛ بازده سهام؛ قیمت سهام

منبع

سامانه نشر مجلات علمی دانشگاه تهران

واحد مستقل مشاوره مدیریت

نشریه

بررسی‏‌های حسابداری و حسابرسی

لینک چکیده مقاله Source link

 

مشاوره مدیریت صنعت سرمایه‌گذاری، مالی، بانکداری و بیمه

واحد مستقل خدمات حسابداری مدیریت

واحد مستقل خدمات ارزیابی و ارزشگذاری

واحد مستقل خدمات مدیریت ریسک

خدمات مشاوره قیمت گذاری

خدمات مشاوره مدیریت نوآوری

خدمات مشاوره خرید، ادغام و مشارکت(M&A)

ادج استراژی

محیط زیست

شرح مختصر – قیمت گذاری افشای اختیاری در بازار سرمایه گوناگونی دارد كـه انـدازه گیـری آن بـر حسب الگویی جامع، می تواند نتایج كامـل و شـفاف تـری از اهمیـت افشـای اختیـاری در بهبـود شفافیت اطلاعاتی ارائه دهد.

Keywords: قیمت گذاری افشای اختیاری در بازار سرمایه، بازار سرمایه ایران، بازار سرمایه، افشای اختیاری اطلاعات، مشاوره قیمت گذاری